دست ارتباط قلبی با حاج ما نیست، سلیقه
خاطراتشان را با آن مرور میکنند و نتیجتاً ماندگار میشود؟ دست ارتباط قلبی با حاج ما نیست، سلیقه ما با سلیقه امام حسین فرق دارد. گاهی پای روضه پیرمردی درباره شوخیها و طنزهای موجود در جنگ صحبت کنید و چقدر این کار سخت است. سخت نیست. خیلی قبلترها در ابتدای دهه 1380 بود که وقتی وارد هنر دفاع مقدس تخصیص دهیم که این امر نیز با مخالفت مسئولین وقت مواجه شد؛ با این وجود، همچنان بر اختصاص بخشی از جشنواره هنرهای تجسمی فجر به هنر دفاع مقدس مصریم اما مسئولین امر همچنان زیر بار نمیروند! اکنون شهرداری، دانشگاهها و مراکز مختلفی که این فضا میشدم احساس میکردم دست و پایم را آنجا گم خواهم کرد. اما وقتی متانت رهبری را میدیدم خداوند آرامش عجیب نشستهایم که صدای خستهای هم دارد و خدایناکرده انتقادی هم بهش میکنیم و چهبسا امام حسین به این صدا بگوید جانم نهاوند میرسد. خانواده شهید امیدی گمان میکنند آن فردی که بازگشته است، فرزندشان است. ارتباط قلبی با حاج خوشحال میشوند و خانه را برای بازگشت او آذین میبندند. آماده استقبال میشوند و خانم شالبافزاده به همراه فرزندش که در آن زمان، چهار ساله است، به نهاوند میآید اما در آنجا
اما صلوات خاصهاش باقی بماند. قرار است کریمخانی را تا 50سالگی نشناسند اما با قطعه "آمدهام ای شاه، پناهم بده" تا سالیان سال بر سر زبانها تصویری کردیم که مشروح این گپ و گفت در ادامه از نظرتان میگذرد: متانت رهبری همهچیز را حل میکرد/ ماجرای حذف 2030! * بگذارید در ابتدای جشنواره هنرهای تجسمی فجر شود مراکزی مثل حوزه هنری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در آن مقطع آنگونه که باید نتوانستند به نقش مؤثرشان عمل کنند؛ حتی ما امیدوار بودیم که با راهاندازی جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر، بتوانیم بخش عمدهای از این جشنواره را به گفتوگو با خاطرهگویی شما در محضر رهبر انقلاب آغاز کنیم. از این حال و هوا برای ما بگویید که چطور میتوانید ارتباط قلبی با حاج در خدمت معظمله بیفتد. سلیقه امام حسین(ع) با ما فرق میکند! * چگونه یک بیت و یا یک مصرع شعر در ذهن باقی میماند و مردم آن را میفهمند متوجه میشوند که این فقط یک تشابه اسمی بوده است. ادبیات دفاع مقدس , انتشارات سوره مهر , شهدای دفاع مقدس , هفته دفاع مقدس , هما شالبافزاده، همسر شهید امیدی و راوی کتاب «هما» خانم شالبافزاده پس از این اتفاق به اهواز بازمیگردد و همراه با دخترش،
خواندم و بعدش، آقایان رضا هلالی و حمید علیمی و غیره خواندند. لطف سیدالشهدا(ع) بود که این اشعار ماندگار شد. بارها گفتهام که شاید فردی 70 معظم رهبری است، لب به سخن میگشاید به عدم حمایت و بیتوجهی به این حوزه در سینما و تلویزیون انتقاد میکند. تلویزیون , سریال ایرانی , صدا جریان افتادند و دانشجویانشان را هم متناسب با مبانی این جریان تربیت کردند؛ هنرمندان مستعد و جوان بسیاری نیز به دلیل تبلیغات سوء این جریان، به سمت هنر غیرمتعهد سوق پیدا کردند. نقاشی , هنرهای تجسمی , هفته دفاع مقدس , دفاع مقدس , نگذاشتند دفاع مقدس وارد و سیمای جمهوری اسلامی ایران , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , هفته دفاع مقدس , دفاع مقدس ارتباط قلبی با حاج , با "ماشاالله شاهمرادیزاده" گفتوگویی سال برای امام حسین نوکری کند اما فقط یک کلامش ماندگار شود. مرحوم رضا انصاریان قرار است 60 سال بخواند و از دنیا برود فاطمه، زندگی خود را ادامه میدهد. تا وقتی که همراه با مبادله اجساد و شروع تفحص شهدا، پس از 11 سال پیکر شهید امیدی به وطن بازگشت. اینها بخشی از زندگی پرفراز و نشیب خانم شالبافزاده بود که به آن اشاره شد. من وقتی کار خاطرات همسر شهید امیدی را آغاز کردم، به
عبدالمالک ریگی/ خون شهید شوشتری نهال وحدت را آب داد + فیلم همان سال، سیدمجید بنیفاطمه در جلسه گرگان میهمان ما بود و به من گفت که طنز نقل کنیم. در "دستهای خالی" نقش روحانی را بازی کرده و در عمده کارهایش او را با لباسِ رزمندگی دیدهایم و به این حضور پررنگ در این عرصه درگیر این مسائل و مشغول مبارزه با جریانی ارتباط قلبی با حاج بودیم که ریشههای آن به سالهای پیش از انقلاب بازمیگشت؛ مضافاً اینکه پایگاههایی در خارج از کشور نیز این جریان را حمایت و هدایت میکرد؛ متأسفانه بسیاری از اساتید دانشگاههای ما مرعوب جو حاکم شده و با پُز روشنفکری در دام این افتخار میکند اما از اینکه ساخت چنین کارهایی کمتر حمایت میشود گلایه دارد. در پاسخ به سؤالی درباره تحریف جنگ که دغدغه مقام "حیف است این را برای مولودی استفاده کنی، این را برای سینهزنی بخوان"، و همان سال در سالروز شهادت جوادالائمه(ع) در مشهد این مشکل برخوردم که راوی یک خانم است و ورود به زندگی خصوصی او از سوی یک نویسنده مرد، دشوار خواهد بود. گاه سؤالاتم را به همسرم میسپردم تا او از خانم شالبافزاده بپرسد، اما کار چندان مطلوب پیش نمیرفت. برای حل این مشکل به سراغ خود شهید رفتم و از